"گردباد حضور"



پر از گلایه بودم

سرشار از آرزو

حضورش

گلایه ها را چون برف آب کرد  

و آرزوها را به کام نیستی فرو برد
@arameshsahafian

ادامه دریافتهای دفتر سوم مثنوی 31


حکایت درویشی که در زمان داود ع روزی بی زحمت می خواست 4
"کشته شدن عقل به دست نفس"

نفس خود را کش، جهان را زنده کن
خواجه را گشته است،او را بنده کن4502

اگر نفس خواهنده را آرام کردی نه تنها خودت بلکه جهان را زنده کرده ای.
یا به جهان جاری زنده راه پیدا کرده ای.
مانع این رسیدن نفس است با خواستن های مادی و معنوی و افکار گوناگون.
(مرتبط با آیه 32 مائده .هر کس یکی را زنده کند گویا همه مردم را زنده کرده است.)

مدعی گاو، نفس توست،هین
خویشتن را خواجه کرده ست و مهین
آن کشنده گاو عقل توست،رو
بر کشنده گاو تن منکر مشو
عقل اسیرست و همی خواهد ز حق
روزی بی رنج و نعمت بر طبق

تمثیل:عقل :درویش در خانه نشسته که روزی بی زحمت می خواهد.
عقل: گاو تن را که کشته است(خواسته هایش را نابود و نادیده گرفته).
نفس:خونخواه گاو است و مدعی است.
اما قبلا عقل تو را کشته و خود بر جای او نشسته.

روزی بی رنج می دانی که چیست؟
قوت ارواح ست و،ارزاق نبی ست 2511

ادامه تمثیل:روزی بی رنج:رزق مخصوص پیامبران و جان های آزاد است.

لیک موقوف است بر قربان گاو
گنج اندر گاو دان ای کنجکاو
اما این روزی مخصوص پس از کشتن گاو تن حاصل می شود.

پس از آن حضرت مولوی ادامه می دهد که به اسباب چشم ندوزید و به اسباب باطنی بنگر که ریشه اسباب ظاهری است.
و انبیا نیز با معجزات برای قطع این اسباب آمدند همچنین قرآن برای قطع اسباب است و داستان لشگر ابرهه و زنده شدن مقتول با دم گاو را می آورد.


ادامه دریافتهای دفتر سوم مثنوی 30 حکایت درویشی که در زمان داود ع روزی بی زحمت می خواست 3



"پنجره به جان جهان جستن "

تیشه هر بیشه ای کم زن،بیا
تیشه زن در کندن روزن، هلا 2405

تیشه برای جستجوی بیشه های خاکی و زمینی نزن، تیشه ات را برای ایجاد روزنه به جان جهان بکار ببر.

یا نمی دانی که نور آفتاب
عکس خورشید برون ست از حجاب

خورشید، انعکاس خورشیدی است که از حجاب بیرون آمده است.
آن خورشید حقیقی در جان انسانی است که  روزنه به جهان جان  دارد.
قابل مقایسه با شعر لسان الغیب حافظ:
زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت

نور این دانی که حیوان دید هم
پس چه گرما بود بر آدمم؟

نوری که حیوان می بیند با نور ویژه انسان که اشرف مخلوقات است یکسان نیست.(حس های جان و سفر جان با جسم متفاوت هست .جان سفر در زمان می کند اما نه به گونه جسم)

من چو خورشیدم درون نور غرق
می ندانم کرد خویش از نور، فرق 2408

داود ع برای قضاوت در مورد کشنده گاو و صاحب گاو به محراب رفته است.
او درون نور غرق شده و بین خود و خدا تفاوتی نمی بیند. (فنا و اندیشه حلاج)

دوستان؛ جهت دیدن اصل حکایت به کانال آرامش مراجعه فرمایند👇👇👇
@arameshsahafian

قطعه بی زمانی(ویرایش شعر قبلی)



 بالای درختی نشسته بودم

 پرنده نبودم

 درخت هم درخت نبود

هنوز جهان نبود؛

 اما همه چیز همان طور که می خواستی

خواسته ها؛ خواسته های آرام و زیبا

نگاه اهورایی،سکوت ازلی،کششی رحمانی

همه جا را پر کرده و احاطه ام بود

 آهسته آهسته به درونم می آمد

ناگهان از دور تاریکی ای آمد

تند بادی ،طوفانی،گردبادی

نمی دانم ... ولی همه جا را درنوردید

من به دنیا آمدم........
@arameshsahafian

وادی سکوت


به وادی سکوت رفتم

کودکی دیدم

بر سینه های مادرش آرمیده بود

او سکوت می نوشید

و شیر لحظه می خورد
@arameshsahafian

ادامه دریافتهای دفتر سوم مثنوی 29 حکایت درویشی که در زمان داود ع روزی بی زحمت می خواست 2

این حکایت از بیت 1450 آغاز می شودو باز با بیت های 2306 و 2503 ادامه پیدا می کند.
صاحب گاوش بدید و گفت هین
ای به ظلمت گاو من گشته ر هین

درویش که برای روزی خود در دعا اصرار می کرد گاو او را کشته بود.صاحب گاو به او می گوید که با ستم تو گاوم از بین رفت.
گفت من روزی ز حق خواستم
قبله را از لابه می آراستم2312

درویش می گوید من دعای روزی می کردم و از دعای زیبای من قبله آراسته و زیبا می شد .(تاکید مولانا بر اصرار بر دعا)
مولانا در ابیات پس از 1450 شرح کرده که روزی خواستن مادی و معنوی  باید با جستجوی اسباب و راه آن باشد و داود را مثال زده است که هم نوایی کوه ها با او به خاطر رنج زره بافی است.  

می کشیدش تا به داود نبی
که بیا ای ظالم گیج غبی2315

گقت هین امروز ای خواهان گاو
مهلتم ده وین دعاوی را مکاو

تا روم من سوی خلوت در نماز
پرسم این احوال از دانای راز
داود ع مهلت می خواهد تا پس از خلوت کردن با خدا قضاوت کند.

روزن جانم گشاده ست از صفا
می رسد بی واسطه نامه خدا2402

دوزخ است آن خانه کآن بی روزن است
اصل دین ای بنده روزن کردن است

نماز روزنه ای به سوی اساس و ژرفای هستی است.
مولانا دوزخ را در خویش بودن  و بی پنجره دریافت بسر بردن ،می داند .
در دریافتی زیباتر، دین را هم همین روزن می داند .شریعت برای ایجاد روزنه در خودی تاریک ماست و بدون روزنه چرخیدن در شریعت چیزی جز تعصب تاریک و دوزخ نیست.

جهت دریافت حکایت به کانال پرواز بپیوندید 👇👇👇👇👇
@arameshsahafian

جام های جان

خنده  زیبایت مرا به ژرفای شادی آورد

گویا جام های جان مان بود

که به هم می خورد

 از شراب سر زیر می شدیم

و به جان یکدیگر  می ریختیم
@arameshsahafian