معمای انتظار  Waiting puzzle

در این که انتظار امام زمان سازنده است یا مخرب نظرات متفاوتی است و هر دو هم دلیل دارند.اگر انتظار به معنای ایستادن و برنامه ریزی نکردن باشد (که انصافا در خیلی از مواقع چنین است)این مخرب است اما اگر امید و سپس حرکت باشد نه این که انسان ناامید حرکتی ندارد.

در این جا  از زاویه ی جدیدی به انتظار نگاه می شود.

-نخست این که امام زمان بنابر اعتقاد ما امامیه قطب  عالم امکان می باشد ، ادامه حقیقت محمدیه ، عقل اول و صدور جهان از ایشان می باشد.

-دودیگر آنکه تاریخ انسان در پیشگاه خداوند دارای برنامه ای است و یکی از آنها پایان و سرانجام آن است که به خیر و عدالت می انجامد و این مهم به دست مهدی موعود انجام می شود که البته در تمام ادیان نیز با نام های مختلف (مثلا در زرتشت با نام سوشیانت)به آن وعده داه شده است.

-سه دیگر آنکه طولانی شدن آن و سایر امور باعث بی خردانه بودن آن نیست ؛زیرا سایر امور خداوندی نیز چنین است .وقتی نوح هم در بیایان کشتی می ساخت همه او را مسخره می کردند.زمانی که فرعون هم تمام بچه ها را می کشت نمی دانست که موسی را در خانه خود بزرگ می کند و ....

زاویه ی جدید نگاه به انتظار:

موضوع آخر الزمان و قیام مهدی موعود و حاکم شدن عدل و عدالت موضوعی است هزاره ای (در همین وبلاگ از هزاره ها بگذرید)و تاریخی که از دغدغه های ما خیلی مهم تر است و به عبارتی از دغدغه های خداوندی است.به عبارت دیگر این اتفاق مهم خواهد افتاد چه ما باشیم و چه نباشیم به عبارت دیگر برای ما اتفاق نمی افتد بلکه برای تاریخ چنین اتفاق مهمی روی می دهد.از این جاست که می گوییم تاریخ منتظر امام زمان است.

اما از آن جهت که این بزرگان مهربان هستند و می خواهند همه انسان ها  از این مهم برخوردار باشند حتی اگر زمان آنرا درک نمی کنند،موضوع انتظار را مطرح کرده اند که امید به آن هم سازنده و بزرگترین آرزوست.

 نتیجه :دوران پس از ظهور طلایی ترین دوران تاریخ می باشد و تاریخ منتظر مهدی است.ما چه کاره هستیم؟!

به ما اجازه داده شده که آرزومند آن دوران باشیم  و همین هم کم مقامی نیست اگر به دقت به آن بنگریم که شالوده انسان آن چیزی است که شدیدا دوست دارد.

 It looked to be expected from a new angle.

-Nkhst The Imam is the hub of the universe.

Second, the history of man in God has a plan

New angle view of the expected

In other words, what our end will happen and what not to say we're not waiting for his date to the date. It is therefore time.

But God wants all human beings are entitled to expect that the greatest happiness.

  The result: post-emergence of the golden era of history and the history. We are looking forward to the Mahdi?

Allowed us to look forward to that time

معمای وحدت وجود

یکی از پر سخن ترین موضوعات در عرصه اندیشه فلاسفه و عارفان و مسلمانان موضوع وحدت وجود است.

جان بسیاری از بزرگان چون حلاج و عین القضاه همدانی و ... را گرفته است و نهضت تکفیری ها از همان زمان قدیم موجود بوده است.

البته این مشکل بودن ناشی از این است که موضوع آن تا حدودی در ارتباط با ذات خداوند است و آن عنقای مغرب و .... دست نیافتنی ترین وجود می باشد.

تحلیل نظریه به زبان بسیار ساده:

وقتی می گوییم خداوند در همه جا وجود دارد ؛یعنی هیچ جا از وجود لطیفش خالی نیست .یکی از این جایها وجود من و شماست.آیا می شود وجود ما از خداوند خالی باشد؟خیر آیا می شود خداوند داخل وجود ما باشد یا در ما حلول کرده باشد؟خیر پس راز آن چیست ؟آری خداوند داخل است اما با آن ترکیب نشده است و حلول هم نکرده است.اما راز و کیفیت آن مانند ذات خداوند پوشیده است.

در حقیقت راز وحدت وجود که از اسمش پیداست کشف است.کشف این نکته که وجود یک چیز بیشتر نیست .(یک قاعده فلسفی :بسیط الحقیقه کل الاشیاء -وجود بسیط همه است)و آن وجود در همه چیز سریان دارد  و بالاتر از آن اصلا غیر از او وجود ندارد.در آیات قرآن هم آمده است که فقط خداوند حقیقت دارد و غیر از او باطل است( در قسمت حقیقتی نیست که به دنبال آن بگردیم در همین وبلاگ توضیح داده شده است).

پس وحدت وجود اتحاد با خداوند نیست که آن مبتنی است بر این که من هم وجود داشته باشم و خداوند هم وجود داشته باشد و با هم یکی شویم و این نادانی و شرک است .اندیشه درست این است که فقط او وجود دارد و ما سایه یا تجلی او هستیم.یعنی دوئیتی نیست بلکه وحدت و توحید است.

اشکال:اگر وجود ما از وجود اوست چگونه خداوند سبحان و منزه است یا این همه آلودگی های جسمی و روحی؟

جواب:خداوند محض وجود است و وجود ما هم محض خیر و نیکی و بدی ها همه ناشی از محدودیت وجود و عدم هستند یعنی چون ما وجود کامل نداریم و محدود هستیم نیاز به خواب و غذا و غیره داریم.

از همه بهتر سعدی بازگو نموده است:

ره عقل جز پیچ در پیچ نیست          بر عاشقان جز خدا هیچ نیست
توان گفتن این با حقیقت شناس     ولی خرده گیرند اهل قیاس
که پس آسمان و زمین چیستند      بنی آدم و دام و دد کیستند ؟
پسندیده پرسیدی ای هوشمند       بگویم جوابت گر آید پسند
که هامون و دریا و کوه و فلک           پری و آدمی زاد و دیو و ملک
همه هر چه هستند از آن کمترند      که با هستی اش نام هستی برند

 

 یکی قطره باران ز ابری چکید

خجل شدچو پهنای دریا بدید

که جایی که دریاست من کیستم

گر او هست حقا که من نیست