عضله‌های احساس

بیا!

در نبودت عضله‌های

احساس را توانی نیست

آبان98

دکتر مهدی صحافیان

آرامش و پرواز روح


 

بر فراز هزاره‌ها

در  روزها می اندیشیدم

به سالها رسیدم

از سالها گذشتم

 به دهه ها رسیدم

از دهه ها گذشتم

 به قرنها رسیدم

برای رسیدن به جان هستی

 باید به هزاره ها رسید

L'être humain : l'homme des millénaires

Je réfléchissais aux jours

Je suis arrivé aux années

J'ai passé les années

Je suis arrivé aux décennies

J'ai passé les décennies

Je suis arrivé aux siècles

Pour atteindre l'existence, il faut arriver aux millénaires.

شعر سپید:دکتر صحافیان

ترجمه فرانسوی:دکتر اسماعیلی

آرامش و پرواز روح

دریافتهایی از خواجه شمس الدین حافظ شیرازی(لسان الغیب)۴۱

اگرچه باده فرح بخش و باد گل بیز است 
ببانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است
گرچه هوای بهاری فضا را پرگل کرده و شراب نیز حال خوش برایمان فراهم می کند اما در برابر ناآگاهان( محتسب یا در معنای ایهامی هر ناآگاه سلوک-ظاهر بیت در خصوص اوضاع زمان حافظ است) آشکارا و همراه با موسیقی ننوش.
بیت۲:چون توفیق یار آگاه، با شراب نصیبت گشت با احتیاط بنوش که روزگار پر از ناآگاهانی است که حال خوشت را برنمی تابند.
بیت۳:ظرف شرابت را در لباس درویشی خویش پنهان کن(لباسهای قدیم آستینی فراخ داشته)که روزگار چون چشم ظرف شرابت خونریز است( انتقام گیرنده از حال ناخوش خویش).
بیت۴:ما با این حال خوش در عصر پرهیزگاری، اثر شراب را از لباسها  با اشک میشوییم(در ظاهر همراه جاهلان و در درون مشتاق حال خوش)
بیت۵: از زمانه در هیچ عصری جز این انتظار نداشته باش( حال خوش ما فرازمان و زمانه است)زیرا زلالترین شراب زمانه پر از ناخالصی است.( ذات هستی مادی تاریک و ناخالص است)
بیت۶:دلیل بیت قبل: آسمان بلند مانند غربال خونریزی است که سر و تاج پادشاهان از آن میریزد.
بیت۷: با شعر برآمده از حال خوش، فارس و مرکز ایران( عراق عجم) را گرفتی اکنون بغداد و تبربز در انتظار گسترش توست.

دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

شراب صدا     

از دست دوست شراب نوشیدم

جامی دیگر از صدایش

مست شدم

مست ترین

از نگاهم شراب می ریخت

آنچه در اطرافم بود غرق در مستی شد

گیاهان به حرکت آمدند

اطلسی ها در باد می رقصیدند

 

 

Le vin de la voix

J'ai bu du vin des mains d'un ami.

Un autre verre de sa voix

Je suis devenu ivre

Le plus ivre

Le vin coulait de mon regard

Tout ce qui était autour de moi s'est noyé dans l'ivresse

Les plantes ont bougé  

Les pétunias dansaient dans le vent

شعر سپید:دکتر صحافیان

ترجمه فرانسوی:دکتر اسماعیلی

آرامش و پرواز روح

 

شکوه لحظه ات

آن لحظه ات را می پرستم

که هیچ نمی جویی و

همه در درگاهت به نظاره ایم

آبان 98

دکتر مهدی صجافیان

 

نگرش وسیع حلاج "دریافتهای تمدن ساز"

《رو به قبله مناجات کرد و گفت: آنچه او داند کس نداند، پس بر سر دار شد. جماعت مریدان گفتند چه گویی در ما که مریدانیم و اینها که منکرند و تو را به سنگ خواهند زد. گفت: ایشان را دو ثواب است و شما را یکی، از آنکه شما را به من حسن ظنی بیش نیست و ایشان از قوت توحید به صلابت شریعت می جنبند و توحید در شرع اصل بود و حسن ظن فرع.》
(تذکره الاولیا، ذکر حلاج)
ظاهر وباطن شریعت در هم تنیده اند و در مسیر تاریخ دانشمندان خود را داشته و دارند.

دکتر مهدی صحافیان 
آرامش و پرواز روح

دریافتهایی از خواجه شمس الدین حافظ شیرازی(لسان الغیب)۴۰

المنه لله که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
هر آن، که بر در میکده هستی شوق و نیازم می جوشد، در آن به رویم گشوده می شود( در کشاکش تاریکیها و کدورتها، میکده حال خوش در برابر مشتاقان باز است)
بیت۲:آری خم های این میکده حقیقی، چون چشمه شوق نیازمندان پیوسته می جوشد.
بیت۳:ناز و تکبر تنها زیبنده اوست و زیبنده ما شوق و نیاز است.
بیت۴:رازهای عشق را با او می توان گفت که داننده و نگهدارنده راز است.
بیت۵:شرح گیسوی پر پیچ و خم او، داستان درازی است (بیان زیباییهای او که از جنس این جهان نیست، قابل دریافت باطنی است و شرح آن با کلمات پایانی ندارد)
بیت ۶:عشقها همه یکی هستند، چه عشق لیلی و مجنون چه سلطان محمود و غلامش ایاز، عشق انعکاس شوق آدمی به اصل خود و آفرینش است.
بیت۷: از وقتی تو در برابر چشمانم آمده ای، چشمانم را از همه عالم دوخته ام( چشمهای باز شکاری را میدوخته اند تا تنها شاه را ببیند)
بیت۸:هر مشتاقی که در کعبه کوی تو بیاید به محراب ابروی زیبایت نماز می برد( می ستاید) 
بیت۹:ای جانهای حاضر و مشتاق، سوز حافظ را از شمع بپرسید که از این شوق آگاه است.
دکتر مهدی صحافیان 
آرامش و پرواز روح

بوسه ها

 

صبح فرشته ای به بالینم آمد

سلام  پگاه شب زندگانی را

برایم ارمغان آورده بود

خداوند فرمان داده بود

شکوفه های با شکوه بهار خلقت را

شماره کند

اما بوسه های ما از شماره بیرون بود

Le matin, un ange était à mon chevet

Il m'avait apporté le salut de l'aube de la nuit de la vie

Dieu lui a ordonné de compter les magnifiques bourgeons du printemps de la création

Mais nos baisers étaient hors du compte

 

 

رها

در هر نفس جانت در سینه ام می پیچد

و چون نزدیکتر می شوم
رهاتر می شود
آبان ۹۸
دکتر مهدی صحافیان 

آرامش و پرواز روح

دریافتهایی از خواجه شمس الدین حافظ شیرازی(لسان الغیب) ۳۹

باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبرست
شمشاد خانه پرور ما از که کمترست؟
باغ دلگشای جانم با شمشاد حضورت سرشار شور و شوق است چه نیازی به سرو و صنوبر دارد؟
بیت۲: ای پسر زیبا و نازنین مگر چه مذهبی داری که برای تو خون ما از شیر مادر حلال تر است.(شاهد زیبا باعث رهایی)
بیت۳:چون تصویر غم را از دور دیدی شراب حضور طلب کن که مداوا در آن است.
بیت۴:از درگاه پیر راهنما دور نمی شویم.پادشاهی و گشایش درون در راهگشاییهای اوست.
بیت۵:ماجرای عشق یکی بیشتر نیست( عشق خداوند به آفریده ها و بالعکس) اما هر آفریده ای با اثر وجود خود آن را بیان می کند( و طرفه این که عشق خود را منحصر به فرد می داند، زیرا با وصول به عشق تجلی آن عشق یگانه را می بیند)
بیت۶: دیروز مست عشق بود، وعده دیدار داد تا امروز چه گوید و چه تصمیمی بگیرد( پس از عشق تسلیم اویم)
بیت۷: از شیراز و آب رکناباد( محل دریافت حال خوش) عیبجویی نکن که زیباترین نقطه جهان است.
بیت۸:آب شیراز از آب حیات نیز بالاتر است.آن در تاریکی و این از دروازه الله اکبر می جوشد.
بیت ۹:ما ارزش درویشی را پاس می داریم و دست نیاز دراز نمی کنیم( نه در نیاز جسمی ونه نیاز روحی) روزی ما تعیین شده است.
بیت۱۰: قلمت چه شاخه درخت یکدانه ای است حافظ! که شیرین ترین میوه را میدهد.( هنوز شهد حال خوش از آن می چکد.)
دکتر مهدی صحافیان 
آرامش و پرواز روح

در گنجینه دل چیست؟!

در گنجینه دل چیست؟!

روشنایی خدا، چشمه بهشت یا نفس زندگی بخش او؟
 تاریکی درون روشنایی اش را کم سو کرده، صخره بزرگ  خودخواهی مسیر جریانش را کند کرده ، یا  تنفس رقیب نفسمان را تنگ کرده است؟

دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

عمق حضور

ایستاده ام و  نوازش امواجت پی در پی میرسد
تنها عمق دریای حضورمان کم و زیاد می شود


دکتر مهدی صحافیان 
آبان ۹۸

تلگرام:arameshsahafian@

اینستاگرام:drsahafian

با تو چگونه ام؟

با تو چگونه ام؟

باد چگونه آستین هایت را پر می کند؟

چگونه در گوشت زوزه می کشد؟

آتش چطور در مقابلت زبانه می کشد؟

آب چطور فوران می کند؟

در من این گونه ای!

Je suis comment avec toi؟

Comment le vent remplit tes manches ?

Comment hurle-t-il dans tes oreilles ?

Comment le feu flambe en face de toi ?

Comment l'eau jaillit ?

Tu es en moi comme ça!

شعر سپید:دکتر صحافیان

ترجمه فرانسوی:دکتر اسماعیلی