نکاتی در مورد نیایشهای سحرهای ماه رمضان (افتتاح-ابوحمزه ثمالی)
-عشق و محبت بدون شرط و بدون پیش فرض خداوند و لئن ادخلتنی النار لأخبرن أهل النار، بحبی لک، و اگر مرا به آتش دوزخ وارد کنی، اهل دوزخ را از محبت خودم نسبت به تو آگاه میسازم عاشقان را گر در آتش می پسندد لطف دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم -سلطنت معشوق و نا امید نشدن عاشق حتی در صورت قهر و تندی معشوق: فو عزتک لو نهرتنی ما برحت من بابک، و لا کففت عن تملقک لما انتهی الی من المعرفة بجودک و کرمک باری سوگند به مقام عزتت که اگر مرا از درگاهت برانی هرگز به جای دیگری نروم و از التماس و تملق دست برنمیدارم زیرا که تو را به بخشندگی و کرم میشناسم...» وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
-عشق بی ریا و پاک خداوند و مقایسه ان با عشق ما : وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي تَحَبَّبَ اِلَي وَهُوَ غَنِي عَنّي
ستايش خدايي را كه با من دوستي كند در صورتي كه از من بي نياز است. -شادمانی شگفت انگیز در وصول سالک به خداوند: وَ بَهْجَةٍ مُونِقَةٍ قَدْ أَرَانِي فَأُثْنِي عَلَيْهِ حَامِدا چه بسيار خرّمى دلنشينى كه به من نماياند، او را سپاس گويان ستايش میكنم شدت شوق و طلب: انّ لنا فيك املا طويلا كثيرا
ما درباره تو آرزوي دراز و بسياري داريم خدايا
ان لنا فيك رجاء عظيما
ما اميد بزرگ نسبت به تو داريم خدايا! نزدیک بودن فوق العاده خداوند و مانع بودن گناهان(به ویژه گناهان قلبی) أنَّ الرّاحِلَ إلِیكِ قَرِیبُ المَسافَه وَ أنَّكَ لا تَحْتجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إلا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالُ السَّیِّئَهُ دُونَكْ آنکه به سوی تو کوچ میکند، راهش چه نزدیک است...و از بندگانت پنهان نمی شوی مگر اینکه گنهان پرده و حائل شوند کمی شوق مانع وصول است: أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاسا إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ ....لعلک رایتنی مستخفا بحقک فاقصیتنی. چرت (و بیحالی) بر من عارض نمودى، در حال نماز، و از من (و دلم) حال مناجات با خودت (و راز و نیاز) را گرفتىی ..... شــایـد دیدی من حــق بنـــدگیــت را ادا نکرده ام به همین خاطر از درگـــاهــت مـــرا دور کردی
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
-عشق بی ریا و پاک خداوند و مقایسه ان با عشق ما : وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي تَحَبَّبَ اِلَي وَهُوَ غَنِي عَنّي
ستايش خدايي را كه با من دوستي كند در صورتي كه از من بي نياز است. -شادمانی شگفت انگیز در وصول سالک به خداوند: وَ بَهْجَةٍ مُونِقَةٍ قَدْ أَرَانِي فَأُثْنِي عَلَيْهِ حَامِدا چه بسيار خرّمى دلنشينى كه به من نماياند، او را سپاس گويان ستايش میكنم شدت شوق و طلب: انّ لنا فيك املا طويلا كثيرا
ما درباره تو آرزوي دراز و بسياري داريم خدايا
ان لنا فيك رجاء عظيما
ما اميد بزرگ نسبت به تو داريم خدايا! نزدیک بودن فوق العاده خداوند و مانع بودن گناهان(به ویژه گناهان قلبی) أنَّ الرّاحِلَ إلِیكِ قَرِیبُ المَسافَه وَ أنَّكَ لا تَحْتجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إلا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالُ السَّیِّئَهُ دُونَكْ آنکه به سوی تو کوچ میکند، راهش چه نزدیک است...و از بندگانت پنهان نمی شوی مگر اینکه گنهان پرده و حائل شوند کمی شوق مانع وصول است: أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاسا إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ ....لعلک رایتنی مستخفا بحقک فاقصیتنی. چرت (و بیحالی) بر من عارض نمودى، در حال نماز، و از من (و دلم) حال مناجات با خودت (و راز و نیاز) را گرفتىی ..... شــایـد دیدی من حــق بنـــدگیــت را ادا نکرده ام به همین خاطر از درگـــاهــت مـــرا دور کردی
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۵/۰۳/۳۱ ساعت ۱۲:۵۴ ب.ظ توسط مهدی صحافیان
|
سر در چاه اینترنت می کنم و دردهای دلم را میگویم ناگهان همه از آن با خبر می شوند!