دریافت هایی از جان قرآن2 دریافت هایی از 30 جزء قرآن 4  

بی تردید کسانی که از حقیقت دورند هیچ گاه دارایی و فرزندانشان آنها را از خداوند بی نیاز نمی کند.آل عمران 116

خداوند نیاز حقیقی انسان است و هیچ چیز جای او را در جان انسان پر نمی کند. در آیه بعد زندگی آنها را مثل کشتزاری می داند که سرما زده است. غیر خداوند سراب است. آیا گمان می کنید وارد بهشت می شوید و هنوز خداوند تلاش کنندگان و صابران شما را معلوم نکرده است؟! آل عمران .142

آیات بهشت در زمان حال و آینده است.پس از تلاش و صبر شیرینی و آسودگی را حس می کنیم این بهشت است و گاهی تازه به تازه درک می کتیم این چشمه های بهشت است. آیه 13 نساء هم زمان حال بهشت است.بهشت نقد عارفان. @arameshsahafian

I'm worried about your coughs

"نگرانی سرفه ها"

 

سرفه های سینه ات نگرانم می کند

می ترسم به فضای یخ زده  بیرون بیفتم

من درون سینه تو جا خوش کرده ام

 Tes toux me rendent inquiet J'ai peur d'être jeté dehors,

 

 

étant un espace glacé Je suis bien aise dans ta poitrine  coughs anxiety

 

 

I'm worried about your coughs.

I'm scaredto fall out to the frozen longue

I've been stayed in your warm heart

شعرسپید:مهدی صحافیان

ترجمه فرانسوی:نسرین اسماعیلی  

انگلیسی:پریا عباس بیگی

@arameshsahafian

دریافت هایی از جان قرآن 2 دریافت هایی از 30 جزء قرآن 3

  خدا بر  مومنان سیطره دارد(در جانشان حضور دارد)و آنها را از تاریکی به نور می آورد.و کسانی که از حقیقت دورند(کافران) طغیانگران بر آنها سیطره دارند و آنها را از روشنایی یا بهشت به ناریکی با دوزخ می آورند.بقره 275  توحید به خوبی استشمام می شود.مومنان فقط خدا بر آنها سیطره(ولایت)دارد اما کافران طاغوتها.  کسانی که اموالشان را شب و روز و ...می بخشند" هیچ نگرانی و اندوهی" بر آنها نیست بقره 262 و 274 این نرکیب 13 بار در قرآن امده است و" لا خوف"بسیار زیاد . خداوند نمی فرماید در بهشت آرام هستند .بهشت آنها از همینجا شروع می شود. روزی که آدمی می یابد آنچه از نیک و بد انجام داده است.و آرزو می کند بین او و عملش دیواری بلند بود.و خداوند شما را از خود بر حذر می دارد. کردار ما در حضور ما هست همیشه و آدمی دوست دارد که جانش از آن اعمال بد فاصله داشته باشد .از خداوندی که صفاتش را مطابق اعمالمان کرده ایم بابد بر حذر باشیم.آل عمران 30 آیات بهشت و دوزخ و رستاخبز به زمان حال اشاره دارند. @arameshsahafian

دریافتهایی از جان قرآن 2 دریافتهایی از 30 جزء قرآن 2  

(پس از ذکر زدودن ناپاکی ها از دل )پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم... و به کسی که در راه خدا کشته می شود مرده نگویید بلکه آنها زنده اند و شما نمی یابید بقره 154 آیه برای کشته شدگان جنگ بدر است. معنای عرفانی:آنکه نیست شود از خود و افکارش ،خدا را مشاهده خواهد کرد و گواهی می دهد به حضور خداوتد اما دیگران نمی یابند..  ما از خداییم و به سوی او برمی گردیم.بقره 156 اگر صفت حی خداوند لحظه به لحظه در حال آفریتش است.همه چیز لحظه به لحظه از او صادر می شود و به او برمی گردد.تنها باید شهید این سیر دایره وار باشیم. و از مردم کسی است که خودش را برای رسیدن به خشنودی خداوند فانی می کند... ای کسانی که ایمان آورده اید با تمام وجود وارد آرامش شوید   بقره 208 گذشتن از خویشتن که همان ایمان است خشنودی خدا و وارد شدن در فضای آرامش محض است. ایمان پریدن از روی خواسته های جسمی ،فکری و قلبی خویش است. @arameshsahafian

دریافت هایی از جان قران 2 دریافت هایی از 30 چزء قرآن 1

  خدایا ما را به راه صحیح خودت هدایت فرما راه آنانی که به آنها نعمت (حقیقی)دادی.حمد/6-7   صراط در قرآن 45 بار آمده است.و در آموزه های اسلامی بسیار امده که پل بین بهشت است و.... صراط :راه حقیقی خداوند باقی ماندن در لحظه حال است همان که خداوند زنده نیز در آن است(کل یوم ها فی شان) بهشت نیز همین است زیرا تمام رنج ها و بدی های اخلاقی از رفتن به آینده و گذشته و افتادن از صراط لحظه است.مثلا ترس زمانی است که وارد آینده شده ایم.  ای مردم پروردگارتان را بپرستید(نهایت شوق).... برای خدا همتا قرار ندهید در حالی که شما می دانید.بقره 22 خطاب به همه مردم است و پس از آن بی تردید می گوید که همه شما می دانید او بی همتاست. این دانش همان دانش درونی برگرفته از حضور خداوند است.  ....گفتند آیا ما را مسخره می کنی.موسی ع گفت به خداوند پناه می برم از این که از نادانان باشم.بقره 67 نادانی نداشتن علم نیست.بلکه عملی است از روی نادانی و نابخردانه .در اینجا مسخره کردن دیگران از نادانی شمرده شده است ما به ابراهیم و اسمعیل و اسحاق و...ایمان آوردیم میان هیچ کدام از آنها تفاوتی نمی بینیم و در تسلیم اوییم.بقره.136 وحدت نوری انبیا و اولیا که مولانا به خوبی آن را بیان کرده از آموزه های قرآن است. @arameshsahafian

دریافتهایی از جان قرآن 2


سرآغاز
با سپاس از همراهان آرامش و پرواز روح و دنبال کنندگان دریافتهای مثنوی خشنودم که در بهار جان قران تفسیری زنده از قرآن کریم ارائه کنم.

تفسبر قرآن از زوایای مختلف:
مفاهیمی مانند تفسیر،تاویل ،تفسیر به رای و ... تا کنون مطرح بوده است اما نگرش نو به تفسیر این است که تمامی معانی و تصاویری که واژه ها و ترکیبات قرآنی دارند را جمع آوری کنیم بی آنکه آن را تفسبر قطعی بداتیم.و این نگرش با اعجاز قرآن به طور عام و ایهام و چند معنای به طور خاص ارتباط تنگاتنگ دارد.

قرآن زنده است و تفسیر آن نیز می تواند باعث شادی و انبساط خاطر شود .درست مانند دین که برای دوستی و انسانیت امده ولی در خدمت خودخواهی و برتری جویی قرار می گیرد و هر از چندی محی الدینی لازم است.
(در رمضان گذشته 32 قسمت بیان شده که در کانال و وبلاگ آرامش و پرواز قابل دریافت است.)
@arameshsahaian

La contrée d'étonnement

La contrée d'étonnement


Je suis bien égaré(e) dans la contrée d'étonnement.


La tempête de l'amour m'a jeté dans le ciel de ton coeur


Ou bien sa forte pluie m'a plongé et tu ne me vois pas !!!!

Mehdi Sahafian  

Nasrin Ismaili


وادی حیرانی

سرگردان وادی حیرانی ام

 

تندباد عشق مرا به آسمان دلت انداخته

 

یا باران تندش مرا فروبرده

 

و نمی بینی ام

 

مهدی صحافیان

 

 

 

ادامه دریافت های دفتر اول مثنوی 13 فریب پادشاه و وزیر یهود ... 3



دل بدو دادند ترسایان تمام
خود چه باشد قوت تقلید عام
قدرت تقلید و سیطره جهل مردمان زیاد است.
در این قسمت که وزیر یهودی که دست و گوشش را برای فریب بریده اند،مسیحیان را شیفته خود می کند مولانا به مکر نفس اشاره می کند و آن را مانند موشی در انبار کارهای خوب ما می داند.
ما در این انبار گندم می کنیم
گندم جمع امده گم می کنیم377
خوی های زشت نفس این موش ها هستند.که تمامی کارهای خوب ما را می خورند.تا نفس را از نفرت،بدبینی،خودخواهی و ... پاک نکنیم نه بهشت را می بینیم و نه کار خوبی در انبار برایمان خواهد ماند.
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن
تمثیل دیگر:
لیک در ظلمت یکی دزدی نهان
می نهد انگشت بر استارگان
کارهای خوب چون جرقه های اتش اند و نفس چون دزدی که برای دیده نشدن آن را خاموش می کند.و این کار نفس انگشت گذاشتن بر روی ستارگان آسمان است تا ما در تاریکی باشیم.
@arameshsahafian

ادامه دریافت های دفتر اول مثنوی 12 فریب پادشاه و وزیر یهود برای کشتن مسیحیان 2


این حکایت 444 بیت است.مولانا پس از ذکر شمس و قیاس های نابجا در باره او به اختلاف پیش آمده اشاره می کند و اختلاف را نتیجه دوبینی می داند:
تمثیل:استادکاری به شاگردش می گوید شیشه را از اتاق بیاور .شاگرد دوبین(کلاج)می گوید کدام شیشه را؟استاد می گوید یک شیشه بیشتر نیست.شاگرد اصرار می ورزد که کدام را؟استاد می گوید یکی را بشکن و دیگری را بیاور و شاگرد پس از شکستن شیشه چیزی نمی بیند.
چون یکی بشکست هر دو شد ز چشم
مرد احول گردد از میلان و خشم332
از خواسته های تعصب آمیز، آدمی دوبین می شود و باید این خواسته ها را بشکند.

خشم و شهوت مرد را احول کند
زاستقامت روح را مبدل کند
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد
اختلاف میان ادیان و مذاهب که باعث جنگ های خانمان سوز شده و می شود و قرون وسطی هزار ساله و ... را پدید اورد همه از دوبینی است.آنگاه که به همه چیز از دریچه خودخواهی نگاه می کنیم دین و مذهب و آرمان هم برایمان وسیله ای برای جنگ و نفرت از دیگران می شود.
غافل از این که اساس باطن دین بر محبت و انس است و بوی بهشت از هفتاد فرسخ از آدمی که کینه ای از مومن دارد دور می شود.(مضمون حدیث معتبر).
@arameshsahafian

جعبه جادوی چان

شراب از جعبه جادوی جان
در کاممان بی وقفه می ریزد
چه باک ار در میخانه
را بگشایند یا نه

ادامه دریافت های دفتر اول مثنوی11 فریب پادشاه و وزیر یهود برای کشتن مسیحیان1

ادامه دریافت های دفتر اول مثنوی11
فریب پادشاه و وزیر یهود برای کشتن مسیحیان1

در میان یهودیان پادشاهی ستمگر بود که به عیسویان بسیار کینه توز بود و می خواست آیین مسیحیت را براندازد.او از روی دوبینی (احول و کلاج بودن)موسی و عیسی را که یکی هستند، دوتا می دید.
وزیر زیرک یهودی گفت با کشتن نمی توانی عقیده آنها را برداری بلکه ایمانشان استوارتر می شود.باید حیله ای به کار بست.
وزیر به شاه گفت:من وانمود می کنم که به آیین عیسویان درآمده ام و تو دست و گوش و بینی مرا بریده و از دربار بران.(در تاریخ طبری این شیوه برای فریب دادن سپاه ایران در جنگ با هیاطله ذکر شده است و در تفسیر ابوالفتوح رازی آمده است که روی خود را سیاه کرد و بر سر راه عیسویان نشست و گفت عیسی را دیدم طبانچه ای به من زد که چشمم کور شد و من توبه کردم و مسیحی شدم بینایی چشمم برگشت و صورتم سیاه ماند)
پس از اجرای این نقشه عیسویان به وزیر پناه دادند و اعتماد کردند چنانکه تبدیل به پیر و مرشد آنها شد.
وزیر در پنهانی آشوب و اختلاف می جست.از این رو برای سران دوازده گانه مسیحیان طوماری جداگانه و متناقض با هم نوشت.
سپس به غاری رفت و به خلوت نشست و هر چه مریدان اصرار کردند از خلوت بیرون نیامد.
سپس روسای دوازده گانه را جداگانه به حضور خود فراخواند و گفت جانشین من فقط تو هستی نه دیگری و هر که خلاف مذهب تو باشد بر حق نیست و باید نابود شود.
وزیر پس از این حیله خود را کشت و گروه های دوازده گانه عیسوی به جان هم افتادند و با کشتار یکدیگر از بین رفتند.

نکته:یهودیان امروز در عصر پیشرفت های حیرت انگیز،چه حیله ای برای اختلاف مسلمانان و تعصب ما بر این که فقط ما اهل حق هستیم، دارند؟!
@arameshsahafian

نوازش های ازلی


شراب تو را
قطره قطره مکیدم

تو به آغاز آفرینش آمده ای
وقتی در جانم رسوخ کردی

با دو دستت مرا شکل میدهی
 من زیر نوازشهای تو شکل می گیرم
@arameshsahafian

ادامه دریافت های دفتر اول مثنوی 10 حکایت طوطی کل و قیاس او


انکار مردان حق و مقایسه خود با آنها

بقالی طوطی ای زیبا و شیرین گفتار داشت.روزی در دکان پرواز کرد و شیشه روغن را شکست .بقال بازگشت و دید زمین دکان پر از روغن است.خشمگین شد و بر سر طوطی کوبید .پرهای طوطی ریخت و طاس شد و از سخن گفتن باز ماند.بقال بسیار ناراحت شد..
روزی مرد طاسی وارد مغاره شد و طوطی ناگهان به گفتن آمد:
از چه ای کل با کلان آمیختی؟261
تو مگر از شیشه روغن ریختی؟
طوطی در مقایسه ای خنده دار به مشتری طاس می گوید مگر تو هم از شیشه روغن ریخته ای؟!

مولانا از این که عارفان حقیقی مانند شمس(این حکایت دقیقا بعد از ذکر مقامات شمس در حکایت اول آمده است) مورد انکار و مقایسه قرار می گیرند بسیار ناراحت است.
این قیاس در قرآن از دو منظر مورد توجه است یکی این که پیامبران مثل ما غذا می خورند و ... و دیگر در داستان خضر که ظاهر آن گناه است.
تمثیلات فراوان این قیاس باطل:
-دو گونه زنبور از یک گل شهد می گیرند اما یکی عسل می دهد و دیگری نیش.
-دو گونه آهو گیاه می خورند اما یکی مشک می دهد و دیگری سرگین.
-دو نی از یک آب می خورند اما یکی نیشکر می شود و دیگری خالی.
-دو نفر غذا می خورند یکی بخل و حسد می شود و دیگری عشق خدا یکی زمین شوره زار و دیگری زمین پاک.
-آب تلخ و آب شور،سحر و معجزه یکی نیستند.منافق آب تلخ است که در قرآن آمده بین دو آب برزخ و مانعی است.
-تقلید میمون وار و پیروی ارادتمندانه
-مسیلم کذاب که ادعای پیامبری می کند با احمد فرق می کند.
@arameshsahafian