منفذهای جان
من لایه های تخیلم را از شوقت خالی کرده بودم
اکنون نفس های تو
در سینه ام جاری است
من لایه های تخیلم را از شوقت خالی کرده بودم
اکنون نفس های تو
در سینه ام جاری است
بادیه نشین تنگدست در اعتراض زن:
عاقل اندر بیش و نقصان ننگرد2289
زانکه هر دو همچو سیلی بگذرد
تمثیلات:
هزاران جانور چون فاخته و بلبل بی اضطراب با خوشی زندگی می کنند و این خوشی شان شکر نعمت خداست.
این همه غم ها که اندر سینه هاست
از بخار و گرد بود و باد ماست2296
اما آدمی در نتیجه خودخواهی و دلبستگی در کفران ناخشنودی است.
-غم ها مثل داس اند.
-هر رنجی پاره ای از مرگ و درد و فرستاده مرگ است.اگر ناراحتی ها را هضم کردی و برایت شیرین شد مرگ هم برایت شیرین خواهد بود.
-هر که شیرین زندگی می کند(شیرینی ناشی از تن پرستی)او تلخ می میرد.مثل گوسفند فربه که زودتر سر می برند.
-زن و شوهر جفت هستند مانند جفت کفش و دو لنگه در که بابد مطابق هم باشند.هیچ وقت دیده اید که جفت شیر گرگ باشد؟
-دو طرف بار شتر باید متعادل باشند. مرد سوی قناعت و زن شناعت و سرزنش برود تعادل در این جفت نیست.
پاسخ زن:
کبر زشت و از گدایان زشت تر
2318 روز سرد و برف و آنگه جامه تر
تو مرا جفت خود مخوان من جفت انصافم نه جفت آدم فریبکار. تو از شدت فقر ملخ را در هوا رگ می زنی و مانند نی شکم تهی دایم در ناله ای
شرح تمثیلی مثنوی
کانال آرامش و پرواز روح
سرفه های سینه ات نگرانم می کند
می ترسم به فضای یخ زده بیرون بیفتم
من درون سینه تو جا خوش کرده ام
Les toux de ta poitrine Tes toux me rendent inquiet J'ai peur
d'être jeté dehors, étant un espace glacé Je suis bien aise dans ta poitrine
شعر سپید: دکتر مهدی صحافیان
ترجمه فرانسوی: دکتر نسرین اسماعیلی
کانال تلگرامی : aramwshsahafian@
اینستاگرام: drsahafian
حکایت خلیفه بخشنده تر از حاتم طایی
تنگدستی به بادیه نشبن فشار آورده بود.زن گلایه آغاز کرد که از صفات عربها جنگ و غارت است و تو آن قدر بیجاره ای که به این سنت دیرین هم نمی توانی روی آوری.در ادامه زن از سلاح برنده زنان، یعنی گریه استفاده می کند و می گوید به نزد خلیفه بخشنده برویم. مرد می گوید برای دیدن خلیفه بهانه و هدیه ای لازم است.زن می گوید تحفه بیابان آب باران است آن را در نمدی می پیچند برای خلیفه میبرند.
خلیفه با روی باز آنها را می پذیرد، مقداری از آن آب می چشد و کوزه اش را پر از زر و سیم می کند. به شرط آنکه از انجا به خانه برگردد.سوال کردند حکمت چه بود؟ مامون جواب داد اگر جلوتر می رفت و آب فرات را می دید سرافکنده می شد از تحفه خود و شرمگین باز می گشت.
در این حکایت مولانا تمثیل های زیبایی در جبر و اختیار و فقر و غنا و ...می آورد.
نکته:خلفای اسلام تاریخ اسلام هستند که کارهای بسیار زیادی انجام داده اند. در فرهنگ شیعی چون آنها سبب شهادت معصومین بوده اند تمامی این تاریخ تاریک و نادیده گرفته شده است.(مثلا نام هارون در فرهنگ شیعی نامی پسندیده نیست غافل از این که بجز خلیفه عباسی نام پیامبری است و در قرآن آمده.) علاوه بر این این نگرش به یکپارچگی اسلامی و وحدت مسلمین صدمات زیادی می زند.وانگهی سیره علی ع و سایر امامان بر همکاری و یاری رسانی به خلفا برای اسلام بوده است.
نکته 2: این همکاری خالصانه ،تاریخ خلفا را در فرهنگ شیعی روشن و با اهمیت می کند.
کانال آرامش و پرواز روح
اینستاگرام:drsahafian
پله های شوق را یکی یکی پایین رفتم
آرام نشسته بودی منتظر دیدارم
دکتر مهدی صحافیان
کانال آرامش و پرواز روح
از جانم بوم نقاشی ساختی
و بر آن آفرینش را کشیدی
پس از آن جانت لوح شعرهایم شد
La peinture de la création
Tu as fait une toile de mon âme
Et tu as dessiné la création sur cette toile
Après cela, ton âme fut l'ardoise de mes poèmes
دکتر مهدی صحافیان
کانال آرامش و پرواز روح
هر لحظه افکارم حلقه جدید می تند
این زنجیر گلوی جانم را می فشارد
مهدی صحاقیان
کانال آرامش و پرواز روح
اینستاگرام:drsahafian
شراب تو را
قطره قطره مکیدم
تو به آغاز آفرینش آمده ای
وقتی در جانم رسوخ کردی
با دو دستت مرا شکل میدهی
من زیر نوازشهای تو شکل می گیرم
Les caresses éternelles
J'ai tété ton vin goutte à goutte
Tu es venu au début de la création
Quand tu pénètres dans mon âme
Tu me formes avec tes deux mains
Je me forme sous tes caresses
مهدی صحافیان
اینستاگرام:drsahafian
کانال آرامش و پرواز روح
طوطی مرده پرواز می کند و بازرگان از او می خواهد برایش رازگشایی کند.
طوطی: هر که زیبایی و هتر خود را در معرض قرار دهد، سرنوشتهای شوم از دوست و دشمن بر سرش می ریزد. باید به لطف حق پناه برد، که او بر جانها هزاران لطافت می ریزد. تمثیلات:
-برای نوح و موسی دریا یار شد.
-آتش برای ابراهیم قلعه شد و دود از دل نمرود درآورد.
-کوه به یحیی پناه داد:
گفت ای یحیی بیا در من گریز1844
تا پناهت باشم از شمشیر تیز
بازرگان می گوید جان من کمتر از طوطی نیست.
تمثیلات:
-تن قفص جان است.
-تن خار جان است.
همان گونه که تملق ، طوطی را در قفس نگه می دارد تو را نیز چاپلوسان در جسم نگه می دارند.
تمثیلات:
-حلوا شیرین است اما دمل به بار می آورد و دارو تلخ است اما مفید.
-از زیادی مدح فرعون پدید می آید.
تا توانی بنده شو سلطان مباش1868
زخم کش چون گوی شو چوگان مباش
تمثیل مردن طوطی یعنی نیاز و فقر تا دم مسیحایی تو را زندگی بدون مرگ دهد. سنگ باشی سبز نمی شوی باید خرد شوی و خاک شوی.
سال ها تو سنگ بودی دل خراش1912
آزمون را یک زمانی خاک باش
کانال آرامش و پرواز روح
در کنارت که باشم نبض افکارت،
پرش های دلت را می گیرم
و با هر موج شوقت
چرخی می زنم در برابر چشمانت
Quand je suis à côté de toi,
Je prends le pouls de tes pensées
Et les battements de ton cœur
Et avec chaque onde de ton ardeur
Je virevolte devant tes yeux
سرگردان وادی حیرانی ام
تندباد عشق مرا به آسمان دلت انداخته
یا باران تندش مرا فروبرده
و نمی بینی ام
La contrée de l'étonnement
J'erre dans la contrée de l'étonnement
La tempête de l'amour m'a jeté dans le ciel de ton cœur
Ou bien la forte pluie m'a enfoncé
Et tu ne me vois pas
در کاممان بی وقفه می ریزد
چه باک ار در میخانه
را بگشایند یا نه
La caisse magique de l'âme
Le vin de la caisse magique de l'âme
Est versé en continue dans notre gorge.
Pas de peur si on ouvre pour nous la porte de la taverne ou non !
مهدی صحافیان
از دفتر شعری روشنای حضور
کانال آرامش و پرواز روح
اینستاگرام:drsahafian
و ستاره ها را برایم شستی
من محو نماز آنها شدم
ستارگان برایم می رقصیدند
کانال آرامش و پرواز روح
ای دریغا ای دریغا ای دریغ1723
کانچنان ماهی نهان شد زیر میغ
مولانا به گمشده خود بر می گردد.شمس تبریزی طوطی خوش نوای او بود. چگونه می توانم از او سخن بگویم:
-سخنم از دل آتشین بیرون می آید و شیر فراق خونریز شده است.
- کسی که به هنگام هشیاری مست است ،وقتی مست شود چه می کند؟
-حرف نمی زنم چون سخنم مانند خار دیوار تاکستان است.(دریافتم چون شراب است)
-بدون حرف و صوت و گفت با تو دم می زنم .لحظه ای را با تو می گویم که از آدم مخفی بوده لست.به ابراهیم و جبرئیل نگفتم. آن لحظه ای که مسیح از آن دم نزد. من این مقام را در بی کسی یافته ام(در فنا)[این بزرگترین ادعای یک عارف است که مولانا به آن دست یافته و در مقایسه از ادعاهای حافظ نیز وسیعتر و عمیقتر است]
ای حیات عاشقان در مردگی1751
دل نیابی جز که در دلبردگی
من در عشقی غرق هستم که همه عشقها در آن غرق هستند. و ادامه میدهد که سخن نگفتم چون ترسیدم فهم ها بسوزد. من با روی در هم کشیده نشسته ام تا نامحرمان به شیرینی سخنم نرسند. از پر مطلبی خاموشم.و این از صفت غیور حق است. تفسیر دیگری برای نالیدن: نالم ایرا ناله ها خوش آیدش از دو عالم ناله و غم بایدش هر ناخوشی از سوی او برای من تغییر ماهیت می دهد و خوشی میشود.
من ز جان جان شکایت می کنم1781
من نیم شاکی روایت می کنم
کانال آرامش و پرواز روح
در این تاریکی
به دنبال کدامین نور می گردی
مهدی صحافیان
وحشت کردم
به تنهایی او گریختم
سکوت دورش حلقه زده بود
و لبریز آرامش
مهدی صحافیان
کانال آرامش و پرواز روح