چند زاویه دید از استاد سخن سعدی

بین تا یک انگشت از چند بند
به صنع الهی به هم درفگند
پس آشفتگی باشد و ابلهی
که انگشت بر حرف صنعش نهی
بهایم به روی اندر افتاده خوار
تو همچون الف بر قدمها سوار
نگون کرده ایشان سر از بهر خور
تو آری به عزت خورش پیش سر
نزیبد تو را با چنین سروری
که سر جز به طاعت فرود آوری
به انعام خود دانه دادت نه کاه
  نکردت چو انعام سر در گیاه

-آدمی سوگلی خداوند است. همه جانداران چهار دست و پا و آدمی راست قامت است تا به اختیار خود در برابرش  به خاک بیفتد.(دعوت خداوند به مراقبه با خود{نماز و ...} احترام به انسان است.)
-انگشتان تو را به دقت توانایی داد (در آفریدن هنر ها و ...)اما انگشت اعتراض بر آفرینش او گذاشتن ابلهی است.
-حیوانات سر را به طرف غذا می برند و تو با عزت غذا را به طرف خود می آوری.

@arameshsahafian