برگزیده ادب پارسی با توجه به " رستاخیز تمدن ایرانی" ۴۷
موضوع: بهره جستن پادشاه از سرآمدان طب و فلسفه۱
داستان " کید"( نام شاه) هندی با اسکندر
چون اسکندر از کار دارا و فور آسوده شد، دیگر شاهان فرمان او را پذیرفتند." کید" در پاسخ به درخواست باژ اسکندر: از شگفتی های جهان چهار چیز با من است، آنها را به تو پیشکش می کنم، چه آنها تنها در خور توست.
-دختر من که خورشید بر دختری چون او نتابیده.
- پزشک من که در شناخت درد و داروها چنان است که گویی خداوند آگاهی را به دل او افکنده
- هم نشین خودم، دانشمندی که گویی از پس پرده نازکی می نگرد، از نهانی آگاه است و از آینده گزارش می دهد.
- پیاله ای از چوب بهشتی که چون از یک بار از آب پر کنندش، همه سپاهیان را سیراب می کند و از آبش کاسته نمی شود.
... پزشک را فراخواند که نامش منکت بود.هر چه از پزشکی پرسید به درستی پاسخ داد.آنگاه از ریشه بیماریها پرسید، منکت: ناگواری شکم، از بسیاری خورد و نوش، بیش از آنچه سرشت پذیرد و بیش از آنچه دستگاه گوارش بتواند آن را بگواراند.پرسید: بهترین چیزها برای نگاهداشت تندرستی چیست؟ گفت: کمی خورش و نوشش و آمیزش با زنان.
از او از نوشیدن دارو پرسید، پاسخ داد: دارو مانند صابون برای جامه است، آن را پاکیزه می کند ولی آن را می فرساید.به او گفت: دستور بهداشت را با فشرده ترین سخن بگو: گفت: از سه چیز پرهیز کن و چهار چیز را کار بند تا به پزشکت نیاز نیوفتد:از گرد و خاک، از بوی بد و از دود، دوری گزین و خوردن نان گندم، گوشت بره و شیر نی نبات و می انگوری، به اندازه نه بسیار در هر بار بهره بر...( شاهنامه کهن: ۲۴۸- ۲۴۶)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
سر در چاه اینترنت می کنم و دردهای دلم را میگویم ناگهان همه از آن با خبر می شوند!